سناریو تک پارتی جونگ کوک

وقتی دلت میخواد آشپزی کنی ولی بلد نیستیییی


ات : جونگ کوک دلم آشپزی میخواد

جونگ کوک: بیبی تو که بلد نیستی

ات : ولی من میخوام*کیوت و کمی با داد*

جونگ کوک: تو ... باشه آشپزی کنیم*بم*

ات: امم باشه

(وقتی که رفتن آشپزخونه ات زد تخم مرغ شکون و جونگ کوک جمع کرد تا اینکه..)

ات : ببخشید*کیوت*

جونگ کوک : عیبی نداره ولی خب

ات : ولی خب چی؟

(جونگ کوک رفت محکم بغلش کرد وگفت با من همین طوری آشپزی میکنی و بعد لباش رو گذاشت رو لب ات و آروم بوسید)
ات : عههههه بس کن

جونگ کوک : ولی من دوست دارم بیب

ات : ولی آشپزی مهمه

جونگ کوک : باشه بیبی ولی بعدا خیلی بد مجازات میشی

تماممممم امید وارم خوشتون اومده باشه اگه هم بد بود ببخشید. اگه سناریو دیگه هم خواستین بگید✨️
⭐️✨️و این سناریو ادامه داره ولی اسماته هرکی خواست بگه پیوی بفرستم ✨️⭐️
دیدگاه ها (۵۰)

من به این چی بگم اخهههههه اه

سناریو تک پارتی تهیونگ

بچه ها بچه ها

خب ددی من آشپزی بلد نیستم اه چیکار کنم🤭

هنرمند کوچولوی من

سناریووقتی باهات دارن دعوا میکنن که یهو یه بشقاب رو برمیدارن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط